ويژگيهاي اخلاقي
صفات ارزنده و ويژگيهاي ايماني محمود كاوه باعث شد كه خود را وقف انقلاب كند و با اهميتي كه كردستان براي وي داشت خود را فرزند كردستان معرفي ميكرد. روحيه والا و انساندوستي او به قدري در اطرافيان اثر ميگذاشت كه با وجود تبليغات سوء دشمنان و ايجاد جو مسموم عليه آن، كاوه و يگان تحت امرش، هنگامي كه به درجه رفيع شهادت نائل شد،مردم مهاباد با پاي برهنه زير پيكر پاك و مطهر سردار بزرگ خود بر سر و سينه ميزدند و اشك ميريختند و ضدانقلاب را نفرين ميكردند.
او با الهام از سخن خداوند كه در وصف مومنان بيان شده است: «اَشِدّاءُ عَلَي الكُفّار رُحَماء بَينَهم»، در قلب مردم و نيروها جاي گرفته بود و هيچ انگيزهاي جز خدمت به انقلاب و احياي ارزشهاي الهي نداشت.
كاوه در عين حال كه تمام اوقاتش را براي مبارزه به كار ميبست، از پرداختن به تكاليف ديني و انجام مستحبات نيز غافل نبود. او از مروجين قرآن كريم بود و با عشق خالصانه به اسلام و مكتب، آيات جهاد را تلاوت ميكرد و در صحنه جنگ و مقاتله با دشمنان، آن را در عمل تفسير ميكرد.
روحيه اطاعتپذيري و ولايتي، هوش سرشار و چابكي در عمليات، مسلح بودن به سلاح تقوا و اخلاق حسنه، شجاعت و بيباكي، ساده زيستي و صميميت با نيروها از جمله ويژگيهاي شخصيتي محمود كاوه است.
با وجودي كه در مقابل ضدانقلاب سازشناپذير، جسور و با شهامت بود، اما در داخل تيپ با نيروهاي تحت امر خود برخوردي بسيار متواضعانه و باصفا و صميمي داشت و همين تواضع او سبب شده بود كه محبوبيت خاصي در بين نيروها داشته باشد. كاوه در قلب نيروهاي بسيجي و سپاهي جاي داشت. او مصداق بارز تلفيق محبت و قاطعيت در امر فرماندهي نظامي بود.
روزي يكي از نزديكان وي به منطقه آمده بود. يكي از برادران تقاضا كرد كه كار مناسبي به او محول كند، كاوه پاسخ داد: همه بسيجيها فاميل من هستند.
در بعد آمادگي جسماني، هيچگاه از ورزش غافل نبود و با تشويق نيروها و حضور در مسابقات ورزشي، آمادگي رزمي نيروها را بالا ميبرد. همواره براي تشويق بچهها ميگفت: موفقيت من در كوههاي بلند كردستان مديون ورزش است. او چريكي زبده بود كه در عمل و جنگ چريك شده بود نه با درسهاي تئوري.
كاوه هميشه راهگشاي عمليات بود، هرجا كه كار گره ميخورد او رهگشا بود و هر كجا كه از عزم و اراده رزمندگان كاسته ميشد، اراده پولادين او به همه آن عزيزان، روحيهاي تازه ميبخشيد. او براي اينكه بتواند عمليات را بهتر هدايت كند با سلاح پيشاپيش رزمندگان حركت ميكرد.
با اينكه بارها در صحنههاي عملياتي مجروح شده بود، ولي هميشه قبل از بهبودي، به منطقه باز ميگشت و در برخي از مواقع نيز نيروها او را با سر و بدن باندپيچي شده ميديدند كه در ميانشان حاضر ميشد و آماده پذيرش ماموريت و اجراي عمليات بود.
سرتيپ شهيد حسن آبشناسان– فرمانده لشكر ٢٣ نوهد – ميگويد: اگر در دنيا يك چريك پاكباخته و دل باخته به اسلام و حضرت امام(ره) وجود داشته باشد، محمود كاوه است و هر رزمندهاي كه بخواهد خوب پخته و آبديده شود بايد با تيپ ويژه شهدا پيش برود.
او داراي فضايل روحي و اخلاقي ويژهاي بود و انجام كار خالصانه و بيريا را سرلوحه زندگي خود قرار داده بود. عموماً كم سخن ميگفت و بيشتر عمل ميكرد و همواره سعي ميكرد وحدت ارتش و سپاه حفظ شود و ارتشيان نيز او را از خود ميدانستند.
نحوه شهادت
دهم شهريور ماه ١٣٦٥، روزي است كه روح اين سردار شجاع اسلام و سرباز وارسته حضرت بقيهالله الاعظم(عج) در عمليات كربلاي ٢ بر بلنداي قله ٢٥١٩ حاج عمران به پرواز درآمد، دل صخره و كوه، ياد و خاطره شجاعت او را در خود ثبت كرد. آن روز، كاوه مزد جهاد را كه شهات بود، دريافت كرد و به بارگاه عزالهي فراخوانده شد.
ويژگيهاي درخشنده او در تمام مدت خدمتش و در تصدي مسئوليتهاي مختلف درسي است بس بزرگ براي همه سربازان اسلام و پاسداران انقلاب اسلامي، تا با به كارگيري آنها و آراسته شدن به آن سجاياي اخلاقي، نمونههايي از لشكريان مخلص حضرت بقيةالله العظم(عج) باشند و خود را براي دفاع از حريم اسلام و ارزشهاي متعالي آن، همواره مهيا و آماده سازند.
حركت فرمانده تيپ ١٥٥ شهدا به سوي شهادت
طاقت و شدت دشواري كه نيروهاي عمل كننده خواه ناخواه با آن مواجه بودند و سبب شده بود پيروزي را نيز دور از دسترس ببينند، تيپ ويژه ١٥٥ شهدا، به خصوص فرمانده آن ، مؤمنانه و شجاعانه در عرصه درگيري وارد شدند. شهيد اميري مقدم، راوي مركز مطالعات و تحقيقات جنگ در اين تيپ، در گزارش خودش از عمليات كربلاي ٢، درباره حركت نيروها براي ادامه عمليات و سرانجام آن، چنين روايت كرده است: «تغييرات انجام شده در طرح مانور و عدم موفقيت كامل تيپ ويژه ١٥٥ شهدا در عمليات شب گذشته، موجب ترديد در مسئولان، خصوصاً فرماندهان اين تيپ شده بود. اين ترديد اگرچه در خود فرمانده تيپ (برادر محمود كاوه) نيز وجود داشت ولي وي با توجه به حساسيت زمان و مصلحت كل عمليات، اين ترديد را بروز نميداد و به همين دليل تصميم گرفت براي زدودن ترديدها و تقويت روحيه عملياتي در افراد تيپ،به همراه نيروهاي عمل كننده در منطقه درگيري حاضر شود. وقتي كه مسوولان تيپ از اين تصميم آگاه شدند درصدد برآمدند كه وي را از اين عمل باز دارند. فرمانده يكي از گردانها (برادر صلاحي) براي منصرف كردن وي ميگويد: «شما اين كار را نكنيد، آتش دشمن زياد است، مسير، بدمسيري است، خداي نكرده طوري ميشود. «فرماندهي در جواب ميگويد: «خب، اگر اين طور است، ما هم شهيد ميشويم. اگر كار مثل شب گذشته بشود، ما هم حاضريم امشب شهيد شويم.» به همان اندازه كه خود وي در رفتن به خط درگيري مصمم بود، ساير مسوولان تيپ مخالف بودند.
راوي تيپ ويژه١٥٥شهدا ميگويد: «به هنگام اعزام گردانها براي انجام ماموريت،ابتدا گردان امام حسين (ع)، سپس گردان امام سجاد (ع) در حالي كه فرماندهي تيپ ( محمود كاوه ) پيشاپيش آنها قرار داشت، حركت خود را براي تصرف ارتفاع ٢٥١٩ آغازكردند. طبق طرح مانور قرار بود گردان امام حسين (ع) پايگاههاي ١ و٢ و گردان امام سجاد (ع) پايگاههاي ٣و٤ را تصرف كنند. حساسيت دشمن نيز نسبت به شب اول كمتر شده بود و احتمال جدي نميداد در اين محور مجددا عمليات شود، از اين رو اجراي آتش و پرتاب منور آنها نيز اندكي كاهش يافته بود.
به هر ترتيب حدود ساعت يك بامداد كه نيروهاي پياده پس از پيمودن مسافت فاصله خط خودي تا دشمن به زير اهداف مورد نظر رسيدند تا با هماهنگي آتش خودي درگيري را شروع كنند در همين حين گلوله خمپاره كنار برادر كاوه به زمين اصابت كرد و او در جا شهيد شد.»
راوي قرارگاه حمزه ـ(ع) (اسدالله احمدي) به نقل از فرمانده لشكر ٥ نصر (محمدباقر قاليباف) نوشته است: «در مراسم تشييع جنازه شهيد محمود كاوه، پدر وي درخواست حجتالاسلام طبسي توليت آستان قدسرضوي را مبني بر اين كه پيكر شهيد محمود كاوه در حرم مطهر حضرت رضا(ع) و يا در يكي از حجرههاي مخصوص حرم دفن شود نپذيرفت و گفت:«پسرم از ابتدا با بسيجيها بوده و بهتر است در كنار آنها دفن شود.»
گوشهاي از وصيتنامه شهید
دشمن بايد بداند و اين تجربه را كسب كرده باشد كه هر توطئهاي را كه عليه انقلاب طرحريزي كند، امت بيدار و آگاه با پيروي از رهبر عزيز، آن را خنثي خواهد كرد. آينده جنگ هم كاملاً روشن است كه پيروزي نصيب رزمندگان اسلام خواهد شد و هيچگاه ما نخواهيم گذاشت كه خون شهيدانمان هدر رود.
نظرات شما عزیزان: